نمایش دوباره قدرت


با اینحال اوضاع در سرزمین نیل آرام بود فراعنه نیک دریافته بودند که یارای ایستادگی در برابر این قدرت جدید را ندارند مصریان با وجود تنفری که از یهودیان داشتند با ترس تنها نظاره گر بازگشت آنان و تجدید بنای اورشلیم بودند و تصمیم شان بر عدم تحریک کوروش بود پس در انتظار بودند. از آن رو کوروش نیز ترسی از مصر نداشت چرا که بخوبی میدانست قدرت فراعنه رو به زوال است از سوی دیگر در نبرد با لیدی مزه فولاد ایرانی را به انان چشانده بود٬نگرانی بزرگ کوروش از مرزهای شمالی و از هم نژادان خویش بود آنان که در بیابانها و استپها پرورش یافته بودند و همواره در پی زمینها و چراگاههای بهتری بودند٬پس بهتر بود که ابتدا خاطرش از سوی مرزهای شمالی آسوده باشد و پس از آن در پی تسخیر مصر براید. شهریار ایران  سالها قبل پیش از حمله به بابل به شرق رفته و پس از پنج سال نبرد در آن نواحی زندگی مردم آن دیار را سامان داده بود و اینک وقت آن بود که دوباره به آن سرزمین لشگر کشی کند و حضور خود را در آنجا نشان دهد.
شاه ماساگتها این دشمن وحشی٬خونخوار و سرسخت مرده بود و این بهترین فرصت برای پادشاه ایران بود٬ماساگتها مردمی وحشی بیرحم و تندخو بودند و به رفتار زشت معروف ٬هرودوت در اینباره مینویسد:((می گویند که این مردم مانند حیوانات در ملاءعام جفت گیری می کنند)). بنا برسم مردم چادر نشین قفقاز پس از مرگ پادشاه ماساگتها همسرش تومیریس جانشین او گشت ٬کوروش که فکر میکرد شرایط مساعد است به ملکه ماساگتها پیشنهاد اتحاد و حتی از او خواستگاری کرد.تومیریس که خطر را حس کرده بود و از این قدرت خوفناک که در همسایگی اش بود ترس داشت پیشنهاد کوروش را رد کرد چرا که نیک میدانست ایران قدرتمند کشور کوچکش را خواهد بلعید.
کوروش تصمیم گرفت به سوی سرزمین این اقوام وحشی لشگرکشی کند در راه از پارت و هیرکانی که عمویش هیستاسپ بر آن فرمان میراند عبور کرد .کوروش در این لشگرکشی کروزوس پادشاه قدیم لیدی را که اینک مردی کهنسال بود همراه خوی برد تا در مواقع لزوم از راهنماییهایش استفاده کند در واقع کوروش با بهترین تدارکات به نبرد با تومیریس شتافت.












0 نظرات:

ارسال یک نظر

با سپاس از توجه شما
۱- خواهشمندم نظرهایتان را به فارسی بنویسید
۲- برای نمایش درست آدرس وبلاگ‌تان، "//:http" را هم بنویسید
۳- با خبرنامه به ما بپیوندید