آریاییها و مادها


مهاجرتهای ادواری اقوام چادرنشین از استپهای آسیای مرکزی در سراسر هزاره دوم ادامه داشت. بین سالهای ۱۰۰۰-۱۱۰۰ ق.م گروههای کوچکی که خود را آریایی می‌دانستند به درون فلات ایران سرازیر شدند. نام ایران که بعدها به این سرزمین داده شد از کلمه آریانام به معنی سرزمین آرییاییها مشتق شده است در نیمه قرن نهم قبل از میلاد، دو قوم آریایی بطور کامل در ایران مستقر شده بودند: یکی مادها که بیشتر در شمال غرب ایران و در گرداگرد شهر اکباتان بودند و دیگری پارسوا یا پارسها که سرزمین عیلامی کهن فارس را اشغال کردند. از این دو گروه، مادها نخستین قومی بودند که در منطقه برتری سیاسی نظامی یافتند تا آنجا که تهدیدی برای امپراطوری آشور محسوب شدند. مادها از سواران تیرانداز استفاده می‌کردند و این گونه نبرد را از پدران خود، چادرنشینان استپهای آسیای مرکزی به ارث برده بودند، آنها بی باک بودند و از آشوریان ترسی نداشتند.
پادشاهی کیاکسار دوم (هوخشتره) این روند را سرعت بخشید بی‌گمان کلید پیروزی وی برنامه توسعه سازمان نظامی وی بود. وقتی وی اطمینان یافت که ارتش ماد بقدر کافی بزرگ و نیرومند شده، نقشه خود در مورد یورش به آشور را به اجرا گذارد با اینحال او جانب احتیاط را رها نکرد و در این راه با نبوپلسر پادشاه بابل که باندازه وی از آشوریان بیزار بود متحد شد.
حدود سال ۶۱۴ ق.م نیروهای متحد ماد و بابل به سرزمین آشور یورش بردند، شهرها را یکی پس از دیگری تسخیر کردند تا به نینوا رسیدند. ناحوم پیامبر بنی اسراییل سقوط خونین شهر را بدین گونه بیان می‌کند: ویران کننده در مقابل تو در میاید حصار را حفظ کن راه را دیده بانی کن، سپرها بسیارند مردان جنگی سرخ پوشیده‌اند ارابه‌ها و نیزه‌ها فراوان، دروازه گشوده شده است کاخ می‌سوزد، ملکه به اسیری برده می‌شود و کنیزانش سینه زنان ناله می‌کنند، خزاین را غارت می‌کنند. آواز تازیانه‌ها، جهیدن اسبان و تاختن ارابه‌ها لحظه‌ای قطع نمی‌شود. سواران یورش می‌آورند و شمشیرها براق و نیزه ها برانند تعداد کشتگان و زخمی ها را انتهایی نیست و لاشه ها بر روی هم میافتند. (عهد عتیق) مادها و بابلیان سرزمین آشور را بین خود قسمت کردند و تا مدتی بین خود به همزیستی پرداختند. پسر نبوپلسر که نبوکدنصر دوم نام داشت در سال ۶۰۵ ق.م جانشین پدر شد و از طریق ازدواج با یک شاهزاده مادی بنام آمیتیس به تحکیم اتحاد بین ماد و بابل کمک کرد به خاطر همین شاهزاده مادی بود که وی باغهای معلق مشهور بابل را بنا نهاد. کیاکسار پس از اتحاد با بابلیان همچون سایر فاتحین آهنگ فتح سایر سرزمینها را کرد و در این میان لیدی ثروتمند، که بر بخش وسیعی از آسیای صغیر تسلط داشت نظر وی را جلب کرد و در سال ۵۸۹ ق.م لیدی را مورد حمله قرار داد آلیتاس پادشاه لیدی با سپاهی گران به مقابله برخواست و بنا بر نوشته هرودت جنگ تا پنج سال ادامه یافت که طی آن، گاه لیدیاییها و گاه مادها به پیروزی دست یافتند، اما آنچه سبب خاتمه جنگ شد نه دلیل انسانی که یک حادثه طبیعی بود. در یکی از بزرگترین رویدادهای طبیعی تاریخ در روز ۷ خرداد سال۵۸۵ ق.م در اوج نبرد یک خورشید گرفتگی کامل اتفاق افتاد، کیاکسار با اعتقاد به اینکه این تاریکی در نیمروز نمایانگر طالع بد یمنی است، جنگ را متوقف، صلح کرده و سپاهیان خود را از لیدی خارج کرد و هرگز به آنجا بازنگشت او یکسال بعد درگذشت. در واقع او درست فکر کرده بود این کسوف طالع بد یمنی نه تنها برای مادها بلکه برای لیدی و بابل نیز بود چه نبوپلسر در آخرین روزهای زندگیش بر فراز برج بابل پیش بینی کرده بود که: قاطری پارسی می آید و به کمک خدایان خود شما بندگی را بر شما تحمیل خواهدکرد. پارسها به گونه‌ای بهت آور به مرحله بزرگی از تاریخ گام می‌نهادند.

0 نظرات:

ارسال یک نظر

با سپاس از توجه شما
۱- خواهشمندم نظرهایتان را به فارسی بنویسید
۲- برای نمایش درست آدرس وبلاگ‌تان، "//:http" را هم بنویسید
۳- با خبرنامه به ما بپیوندید